یلدا 93 با هیراد عزیزمون
یلدا
مبارک عشقم
یاد آن شبها و یلداها بخیر
برف بازیها و سرماها بخیر
کرسی و مادربزرگ و قصه ها
آن تخیل ها و رویاها بخیر
دستهای بی حس و سرمازده
کرسی مطبوع و گرماها بخیر
آن تنقل ها ، لواشک های ترش
نان شیرین و کدو حلوا بخیر
مردم دریا دل آن روزگار
پاک بازیها و سوداها بخیر
عزیز دلم امسال که سومین یلدای شماست رو حسابی خوش گذروندیم و عالی بود.
شب یلدا خونه مامان مهین جون و بابا پرویز بودیم که خیلی خوب بود و عمه زحمت کشیده بود و یه سفره عالی
چیده بود که رنگی رنگی بود و شما هم که عاشق تنوع و رنگهای شاد.
و البته مامانی هم یه شام خوشمزه تهیه دیده بود (دست مامانی درد نکنه )
سفره عمه جون برای امسال:
هیراد جونم هم که رفت سراغ کاکائو های مورد علاقه ش
هیراد جونم در حال فوت کردن شمعهای یلدای 93 و به امید روزهای عالی تا یلدای 94
و البته به این فکر میکنی که یلدای دوم کی از راه میرسه
اینم از سفره یلدا و تولد بابایی خونه مامان طلعت و بابا اکبر(البته همراه با دوره)
والبته سفره یلدا همراه با کیک تولد بابا جونی
هیراد عزیزم از اول رفتی بغل بابایی نشستی و توی همه عکسهای یلدایی و تولد یه پای ثابت بودی
اینم یکی از عکسهای کاملاً خانوادگی شد با تنها نوه خانواده
و البته یه یلدای دیگه هم خونه باغ بابایی داشتیم که همگی با هم رفتیم و شما هم کلی با هانا جون و آوینا جون بازی کردی
وای که خوردن هندوانه از دستهای بابایی تو یلدا چقدر میچسبه
بعد از یه روز پر از بازی و گردش و تفریح یه خواب خوب نصیب هیراد گلم
هیراد جونم
امیدوارم سالیان سال د رکنار هم و در کنار خانواده های عزیزمون این روزها رو جشن بگیریم
دوستت داریم