هيراد جونهيراد جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

يكي يدونه - هيراد دردونه

دومین عید نوروز عشق ما

  موقع سال تحويل كنار هم بوديم پای سفره هفت سین و شمع روشن كرديم و كنار هم نشستيم و شما هم لباس نو پوشيده بودي و هر سه نفرمون آماده براي اينكه سال جديد رو با هم شروع كنيم سال قبل اين موقع نميتونستي بشيني و بايد حتما مواظبت مي بودم تا نيوفتي و به مرور زمان بهتر شدي اما امسال مرد كوچولوي ما هستي و حسابي ورجه وورجه ميكني و ميدوي و بازي ميكني،خيلي خدا رو شكر ميكنيم كه ميتونيم اين روزهاي قشنگ رو ببينيم . بعد از تحويل شدن سال جديد 1393 رفتيم خونه بابا پرويز و شما ياد گرفتي ميگي عيـــد مُ  و همه رو خوشحال ميكني این هم از دوست جدید در سال جدید که برای اولین بار همدیگر رو دیدید: و بعد ا...
1 خرداد 1393

عيدنوروز همراه با جيگر مامان

عشق مامان اولين عيدش ((عيدفطر)) بود. هيراد جونم اولين عيدنوروزش(1392) رو با ما بود و خيلي به همگي ما خوش گذشت. ميتوني بشيني ولي هنوز چهاردست وپا نمي روي ،خيلي خوب حركات رو انجام ميدي. بابامهدي قرار بود براي عيد موهاتو كوتاه كنه ولي آخرش هم اين كارو انجام نداد و با موهاي بلند سرسفره هفت سين اومدي.         ...
19 تير 1392
1