دفتر خاطرات کودکی من
عشقم - عسلم - ماه من و همه وجودم
من و بابایی برای شما یه دفترچه گرفته بودیم که تمام کارهاو اتفاقاتی رو که برات می افته رو توش بنویسیم و این کار رو هم کردیم
مریم جون (زن دایی مامان) پیشنهاد کتاب خاطرات کودکی من رو داد و ما هم قرار شد بگیریم اما هر دفعه به دلیلی نشد
اما بالاخره موفق شدیم و اونو خریدیم و با همدیگه داریم کاملش میکنیم
اینو نوشتم چون خیلی از دوستان و اقوام از این وبلاگ دیدن میکنند و ایده میگیرند و برای بچه های خودشون هم دلنوشته دارند برای همین خواستم از این موضوع هم خبر داشته باشند و اگر دوست داشتند این کار رو هم انجام بدن ( چون ما انجام دادیم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی