هيراد جونهيراد جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره

يكي يدونه - هيراد دردونه

سفر به شیراز

1393/3/6 8:45
1,850 بازدید
اشتراک گذاری

 

عزیزم باز هم فرصت پیش اومد تا ما دوباره با هم باشیم و یه مسافرت دیگه با هم بریم و بگردیم و خوش بگذرونیم و این بار بنا به اقبال ما سفر به استان فارس و شهر زیبای شیراز نصیب ما شد و برای همین چون اولین بار بود شما می اومدی سعی کردیم تا هم خوب بگردیم و هم به شما سخت نگذره برای همین بنا به پیشنهاد دوستان که بیشتر به وضعیت آشنا بودند ما از دیدن تخت جمشید و مقبره کوروش صرف نظر کردیم و با توجه به مدت زمانی که داشتیم سعی کردیم از جاهایی دیدن کنیم که هم نزدیک باشه و هم شما بخاطر مسافت اذیت نشی

عشقم توی این سفر دوست مامان( مژده جون ) خیلی کمک کرد و خیلی زحمت کشید و با ما همراه بود و برای همین تونستیم یه سری از مکانها رو با هم بریم و ببینیم.

روز اول (1 سال و 6 ماه و 10 روز)

حافظیه رو دیدیم و کلی وقت برد تا تونستیم دور تا دور آن رو خوب بگردیم و عکس بندازیم و بشینیم و از فضای اونجا لذت ببریم و شما هم که کل مقبره رو زیر و رو کردی اونقدر که رفتی بالا و اومدی پایین

با اینکه قبل از عید هست ولی بازدید کننده آن زیاده و برای همین کمی شلوغه

بعد از حافظیه رفتیم برای دیدن مقبره سعدی که هوا تاریک شده بود و شما هم ورجه و وورجه میکردی و پله ها رو با سرعت بالا و پایین میرفتی و ما هم مجبور بودیم دائم بغلت کنیم

توریست زیاد بود ولی چون تاریک شده بود خیلی شلوغ نبود و رفتیم حوض ماهی رو هم دیدیم و البته دیگه خبری از قهوه خونه ای که اونجا بود نبود و فقط حوض یا همون قنات و ماهی هاش بودند.

روز دوم  (1سال و 6 ماه و 11 روز)

ارگ کریم خان

 

حمام وکیل

موزه و عمارت کلاه فرنگی

حمام زند

 

و بازار وکیل

 

رو دیدیم .

از مکانهای بنام که نزدیک بازار بود رستوران شرزه بود که فوق العاده عالیه

عصری هم شاهچراغ رفتیم و زیارت کردیم و چون در حال توسعه مکان اونجا هستند سخت بود که بتونیم خیلی خوب اطراف آن رو بگردیم

روز سوم ( 1سال و 6 ماه و 12 روز)

صبح با هم رفتیم باغ دلگشا که خیلی زیبا بود و شما هم تا تونستی اونجا پیاده روی کردی و زیر درختهای نارج راه رفتی و هر موقع خسته می شدی با من روی نیمکت می نشستی و پذیرایی می شدی و دوباره می رفتی دنبال ورجه و وورجه کردن و چون 2 تایی رفته بودیم و بابایی تو جلسه دفاع  یکی از دانشجویانش بود برای همین جرات نکردم ببرمت داخل موزه چون با انرژی زیادی که داری می ترسیدم که یه وقت کار دستمون بدی

عشقم ظهر نهار با هم خوردیم و بعد با خاله مژده و عمو رفتیم برای دیدن بازار وکیل که بابا مهدی هم به ما پیوست و بقیه روز رو تو بازار بودیم و خیلی خوب بود و با هم آتلیه هم رفتیم و عکسهای سنتی با لباسهای سنتی انداختیم که خیلی جالب بود

شب مهمان شدیم به غذای معروف شب چره که فوق العاده بود و به همه پیشنهاد میکنم حتما یه سری بزنن

روز چهارم ( 1سال و 6 ماه و 13 روز)

امروز رفتیم به خانه دیدنی زینت الملوک و کلی از وقتمان رو اونجا بودیم و اونقدر زیبا و شگفت آور بود که هر چه نگاه میکردیم انگار که تا حالا چنین هنری رو ندیدیم و قسمت سردخانه این خانه هم موزه بود که شما کل موزه رو با سرعت هرچه تمام تر دیدی و ما هم نوبتی از اون بازدید کردیم و فوق العاده بود

ظهر شده بود که رفتیم نارنجستان قوام رو ببینیم و چون عصر پرواز داشتیم برای همین بابامهدی و اقای مزینانی رفتند برای یکسری از کارها و ما با خاله رفتیم برای بازدید و از همان بدو ورود محو تماشای هنر این مکان شدیم و نمیدونستیم از کجا شروع کنیم و شما هم مثل من به وجد اومده بودی و کلی ذوق میکردی و مسیرها رو تند و تند طی میکردی

بعد از دیدن نارنجستان آماده برگشت شدیم و رفتیم هتل و ساکهامون رو گرفتیم و نهار خوردیم و رفتیم فرودگاه و شما از خاله مژده چشم بر نمیداشتی و کلی دست تکون میدادی و بوس میفرستادی

غروب شده بود که به تهران رسیدیم و سفر چند روزه ما به پایان رسید

به امید سفرهای بعدی همراه با پسر گلمون

پسندها (7)

نظرات (5)

مامان روشا
11 خرداد 93 8:35
به به چه عکسای قشنگی.همیشه به گردش و شادی باشی عزیزم.آرزوی من شادی شماست
پدر و مادر آروین کوچولو
15 خرداد 93 2:12
وااااااااااااااااااااااای چه جاهای قشنگی ایشاله همیییییشه به گشت و گذار و سفر و خوشی عکس سه نفرتون محشرههههههههههه خیلیییییییییییییییی عالی بود
مامان شادی
20 خرداد 93 19:12
همیشه به گردش و تفریح عزیزم
رها
25 خرداد 93 19:37
واااای چه عکسایی خیلی باحالن همیشه تو شادی باشین
مامان جونی
26 خرداد 93 19:32
چه عکسای قشنگی همیشه به گردش و تفریح منم خیلی دوست دارم برم شیراز بوس برای هیراد جون