هيراد جونهيراد جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

يكي يدونه - هيراد دردونه

لغت نامه هیراد

1393/2/3 16:59
1,414 بازدید
اشتراک گذاری

هیرادم امروز که تصمیم گرفتم این پست رو برات بنویسم ، شما 1سال و 4 ماه و 3 روزت شده

 اما ادامه داره و دائم به روز ميشه گلم


 

گفته شده تــــــــــــــــــــــا 20 ماهگی هیــــــــــــــراد

آش

سوپ

بی = بشین

آن ن ن = وقتی ماشین حرکت می کنه و یا رد میشه میگی

داااااااا= دایی

بِ بی=مهدی

گل

سبز

آت=آتنا

هانا

اوت=آتش

اَبرَ=اکبر

پَر=پرویز

پَرپَر=پروانه

کند=وقتی چیزی رو میکنی

مَح=محبوبه

عید مُ=عیدمبارک

نازناز=چیزی رو ناز میکنی میگی

دور=دور زدن - گشتن


گفته شده تــــــــــــــــــــــا 19 ماهگی هیــــــــــــــراد

 

تمام لغات رو هنوز میگی و چیزی از یادت نرفته و چندتایی هم اضافه شده

پا= اگه اشاره به پا باشه

پا=اگه تو بغل باشی یعنی پایین

پا=اگه نشسته باشیم یعنی بلند بشیم

درد

دَدَر

بیس=بیسکویت

نی نی


 

 

 

گفته شده تــــــــــــــــــــــا 18 ماهگی هیــــــــــــــراد

 

صبح= صبح بخیر

شب= شب بخیر

سا=ساعت

شُ = شکلات

مِ = مرسی -ممنون البته همراه با حرکت سر میگی عشقم

رضا=رضا

مووو= موژان

سَ = سلام

بای بای=خداحافظ

+ تمامی لغاتی که از قبل میگفتی و الان خیلی بهتر آنها رو میگی

گفته شده تــــــــــــــــــــــا 17 ماهگي هيـــــــــــــراد

افتاد= وقتي چيزي از دستت  می افته يا چیزی رو پرت مي كني

سيب=سيب

داغ=داغ

سرد=سرد

تند=تند (طعم)

ترش=ترش

يخ=يخ

دست =دست شما درد نكنه -همون تشكر خودمونيه

 اَل=الله

اَك=اكبر

ابس=اسب

باب=باب اسفنجی

نون= نان

می = میوه بعضی موقع هم کامل میگی

پَت=پتو

با=بالشت (البته همراه با آوردن آن)

اَدَ = اول صحبت با تلفن یا موبایل میگی (یعنی بفرمایید یا الووو خودمون نیشخند)

باز=قوطي كه در اون بسته است رو ميدي و ميگي باز يعني بازش كنم

پا=دومعني داره (اگه اشاره به پاهاي كوچولوت كني ميشه پا ولي اگه بالاي ميزو صندلي باشي يعني منو بذاريد پايين )

بغل =جديدا براي اينكه بغلت كنيم دستت رو باز ميكني و ميگي بغل

تخم=به تخم مرغ ميگي مخصوصا به حالت نيمرو اگه باشه

ترش=وقتي ليمو ترش ميخوري صورتت رو جمع ميكني و ميگي ترش

تند=وقتي پياز رو گاز ميزني و دهنت مي سوزه ميگي تند - تند

انار= ميوه انار - خيلي باحال ميگي انار- انار

نه=نه - هرچيزي كه نميخواي و علامت منفيه

چرخ=دوچرخه

مه= مهين

موز

ميوه=به هر نوع ميوه اي كه مياريم يا ميخوري

تين = كنترل تلويزيون

تل = تلويزيون

گفته شده تـــــــــــــــــــا   16 ماهگي هيـــــــــــــراد

اَينا = از اين ها (مخفف شده)

دود= اسفند(اسپند)

رفت=وقتي ماشين ها ميرن يا قطار و يا هرچيزي كه رد ميشه ميگي رفت

چي چي=قطار

برق=لامپ

چسب=هرچيزي كه به دست و پاهات بچسبه (كه خيلي هم بدت مياد)

كند=هرچيزي رو كه ميكني و يا پاره ميكني يا از جا درش مياري ميگي

درد=هرموقع دستت  يا پاهاي كوچولوت جايي گير ميكنن و درد ميگيرن

جيز=هرچيزي كه نبايد دست بزنه (البته همراه اون دستت رو به پشت دست ديگه ات ميزني)

هيس=وقتي كسي خوابه و اونومي بيني (همراه با گذاشتن انگشت اشاره كنار بيني)

 در= در اتاق یا ماشین یا یخچال و کلا هر دری رو شامل میشه

پوپ = توپ

پوف=غذا

حم=حمام

آن =صدای ماشین

بابا=بابا

مامان=مامان

مامانی = مامانی های هر 2 طرف

بابایی=بابایی های هر 2 طرف

دا=دایی

عم=عمه که الان به فرم اصلی رسیده

خاله ملیکا=مل

خاله محبوبه=مه

زنگ =زنگ تلفن یا آیفون

ددر=بیرون از خونه

آم = هرچیزی که خورده میشه و بهت لذت میده

به به = خوردنیهایی که هیرادم دوست داره

تا= تارا جون

یک=عدد1

دو=عدد2

پا=پا ،جوراب

ببش=کفش

ابر=ابر

تق = تفنگ

حس =حسنی تو قصه

بیب =هر روزنه ای که کوچیک باشه و نظرت رو جلب کنه

شير=شير پاستوريزه يا مي مي

دا=داغ ( از كنار بخاري يا شومينه رد ميشي ميگي)

آت=آتيش (به شعله بخاري و گاز و ...)


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

مامان امیرعلی
17 آذر 92 23:00
بچه ها چقد خواستنی میشن وقتی حرف میزنن اونم با این دایره لغات
خاله ملیکا
17 آذر 92 23:54
چقدر تو جیگر شدی عزیزم
مامان لي لي
18 آذر 92 4:44
يه نصيحت دوستانه: نگاهي رو باور كن كه وقتي ازش دور شدي منتظرت بمونه درست مثل نگاه خودت كه منتظر من و اوايي موند........ دوستت دارم💓
مامان پارسا
18 آذر 92 8:23
چقدر قشنگ و زیبا بود ماشاءالله به هیراجون
مامانیه آقا رایان
18 آذر 92 12:05
واااااااای خدایااااااااااااااااااا چقدر ناز ناز ناز بوست میکنم خاله .... خیلی ناز حرف میزنی خاله ....
مامان تینا و رایان
18 آذر 92 14:11
دایره لغاتش خیلی خوبه عزیزم..ببوسش پسری من 4تا کلمه بیشتر نمیگه
مامان تینا و رایان
18 آذر 92 14:12
دامنه لغاتش خیلی خوبه عزیزم پسری من 4 تا کلمه بیشتر نمیگه
عمواریا
18 آذر 92 22:03
سلام دوست عزیزوب اریای دوست داشتنی من اپدیت شده است
مریم مامان شاینا
19 آذر 92 0:37
خیلی زیبا بودآفرین به هیراد باهوش و زرنگ
مامان لي لي
19 آذر 92 3:19
'تو صورت آدمها؛ که یه زمانی صمیمیت و صداقت رو روایت میکرد، روزگاری آینه ای بود به نان چشم! آینه ای که همه اونچه که باید می فهمیدی توش پیدا بود، اما حالا نمیدونم اون آینه زنگار گرفته، یا واقعأ دیگه چیزی برای فهمیدن تو دلها نیست! نمیدونم دیگه چشمها چشم نیستن، یا دلها دل نیستن!
مامان لي لي
19 آذر 92 3:26
واي عشقمي با اون لغت نامه ات
خاله محبوبه
19 آذر 92 11:35
خاله فداي اون حرف زدنت بشه شيرين من
مامان لي لي
19 آذر 92 16:17
💕💕💕💕💕دوستتون دارم
آیساتا
19 آذر 92 23:47
ღوای ؛ باران باران شیشه ی پنجره را بَاران شست. از دل من اما ، چه کسی نقش تو را خواهد شست؟ آسمان سربی رنگ ، من درون قفس سرد اتاقم دلتنگ. می پرد مرغ نگاهم تا دور وای باران باران پرمرغان نگاهم را شست.
ساناز (فرشته زميني ما)
21 آذر 92 17:36
عزيزم خدا حفظش كنه
مامان امیرحسین
21 آذر 92 22:40
چقدر لغت یاد گرفتی خاله امیدوارم با شیرین زبونیات همیشه دل همه رو شاد کنی. مخصوصا مامانی رو من هنوز امیرحسین نامفهوم حرف می زنه کلی ذوق می کنم