هيراد جونهيراد جون، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

يكي يدونه - هيراد دردونه

من .....من.....من

عزيز دلم مامان مهين و عمه جديدا تونستن يه كار جديد يادت بدن كه خيلي دوستش داريم و اينكه هرچي بهت ميگيم ميگي : من ....من  و دستت رو روي قلب كوچولوت ميذاري و تكرار ميكني عشق من كيــــــــــــــــه ؟                              من عمر من كيــــــــــــــــه ؟                                 من جيگر من كيــــــــــــــــه ؟       &n...
17 دی 1392

17ماهگي عشق مامان و بابا

مبــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاركه    مبـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاركه عزيـــــــــــــــــــــزم   عشق ما 17 ماهه شده و از اين بابت خيلي خوشحاليم چون پسر گلمون روز به روز بهتر از ديروز ميشه يعني آقاي آقا عزيز دلم از همون اوايل 17 ماهگي شروع كردي به كارهاي جديد امروز كه 1سال و 4ماه و 1 روزت شده اومدي كمك مامان و گردو هايي رو كه بابايي خريده رو ميشكني و اين كار رو خيلي با دقت انجام ميدي وقتی بابا نون میخره و بهت تعارف میکنه یه نون رو میگیری و آم م م م م   وقتي 1 سال و 4 ماهه شدي صبحها كه بيدار ميشي اصرار داري كه رختخوابت رو جمع كني و بياري توي اتاق ( ...
15 دی 1392

یلداي 92 و 91 با هیراد عزیزم

  هيـــــــــــــــــــــــــــرادم دوميـــــــــن يــــــــــــــــــــــلدا مباركــــــــــــــــــــــــــــــــ    اولین یلدا همزمان شد با تولد بابا اکبر البته از این به بعد همه یلداهایی که داریم تولد هم داریم و برای همین خیلی خوش میگذره البته يلداي سال 91 تولد تارا جون هم بود و شما پنج ماهه بودي قشنگم. اینم از عکسهای یلدای شما در سال اول تولد که باتولد57سالگی بابایی و 11 سالگی تاراجون همراهه          اما یلدای امسال شما که سال دومه خیلی خوب بود وعمه زحمت كشيد و ميزيلدايي رو آماده كرد و شما هم از اول تا آخر دور ميز ميچرخيدي و فيض ميبردي...
4 دی 1392